خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

ضعف

احساس ضعف دارم 

دیگه نمی تونم جلو گریمو بگیرم 

مث جغدا تا صبح بیدارم 

از روز  

از مردم 

از زندگی 

خیلی دلم گرفته 

نظرات 5 + ارسال نظر
س پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ق.ظ

دل من هم گرفته
مثل سگ .... نمیدوم شاید هم مثل خر...
شاید هم سگ ..خر دلم رو گاز گرفته ...
شاید هم خر ..سگ دلم رو لگد کرده

نمیدونم تا بیشتر از این سگ و خرم قاطی نکردن برم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ

اینطوری نگو دل ما هم می گیره
باز خوبه وقتی دلت می گیره لااقل گریه ات می گیره
اما ما چی فقط دلمون ابری می شه و لی از بارونش خبری نیست
از همین راه دور ولی دل های نزدیک
برات دعا می کنم که خدا آرامش را به زندگیت بر گردونه

زری پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ب.ظ http://my-personal-memories.blogfa.com

مامان خانم گل این حرفا از تو بعیده تازه تو به خاطر محمد حسین هم که شده باید سالم وشاد باشی
بخدا من یکی میشناسم شرایطش هزاربرابر از تو سختتر اما اینقد امید بخدا داره که من هروقت دلم گرفته با اون حرف میزنم تا شکرگزار زندگی خودم باشم توکلت بخدا باشه عزیزم

محبوب جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ب.ظ http://mzm70.blogsky.com

امیدوارم زود زود حالت خوب بشه

یه زن یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ب.ظ http://1-zan.blogsky.com/

سلام
خب بعد هر دل گرفتگی و غمگینی که پیش میاد همیشه یه اتفاق خوب پیش میاد عزیزم...
زندگیتون شاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد