خاطرات یک مادر
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمیخاطرات یک مادر
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمیجدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آذر 1399 1
- اردیبهشت 1398 2
- فروردین 1396 2
- اسفند 1395 1
- تیر 1395 1
- شهریور 1394 2
- خرداد 1394 1
- فروردین 1394 1
- اسفند 1393 1
- دی 1393 2
- آذر 1393 3
- آبان 1393 1
- مهر 1393 1
- شهریور 1393 1
- مرداد 1393 1
- تیر 1393 3
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 2
- فروردین 1393 1
- اسفند 1392 2
- بهمن 1392 3
- دی 1392 2
- آذر 1392 4
- آبان 1392 7
- مهر 1392 5
- شهریور 1392 5
- مرداد 1392 10
- تیر 1392 5
- خرداد 1392 5
- اردیبهشت 1392 3
- فروردین 1392 7
- اسفند 1391 3
- بهمن 1391 9
- دی 1391 12
- آذر 1391 1
- مرداد 1391 2
- خرداد 1391 1
- بهمن 1390 1
- مهر 1390 1
- تیر 1390 4
- خرداد 1390 1
- اردیبهشت 1390 2
- فروردین 1390 4
- اسفند 1389 4
- بهمن 1389 1
- دی 1389 4
- آذر 1389 7
- آبان 1389 6
تقویم
آذر 1399| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 |
جستجو
خواب!!!
دیروز ظهر که برگشتیم خونه
بعد از انجام کارهای همیشگی
رفتیم که بخوابیم
اما محمد حسین رفت تو اتاق خودش
وقتی صداش زدم که چرا نمیای بخوابی
با صدای مردونه گفت
"یکتا (دوست مهدش) تو اتاق خودش میخوابه
و فرشته مهربون براش گوشی خریده
منم میخوام تو اتاق خودم بخوابم دیگه بزرگ شدم..." 
تو دلم خالی شد
یعنی دیگه باید تنها بخوابم!!! 
همون طور بیدار و چشم به دیوار خیره بودم ...
چند دقیقه ای نگذشت که آروم اومد رو تخت من
و دستامو گرفت و خوابید
منم با این که خیلی ذوق کردم صداشو در نیاوردم
و کلی حال کردم که پسرم بدون من نمی تونه بخوابه
شاید کارم اشتباهه اما هنوز زوده
فکر نکنم بتونم بدون محمد حسین بخوابم
برنامه جشن
میخوام دوشنبه که تعطیلم و خونم یه سری کاردستی مثل ریسه بادبادک قاب عکس و جعبه کادو و ... درست کنم
اینطوری هم مناسب در میاد هم ذوق هنری خودمونه 
عصر دوشنبه هم یه کیک دو طبقه با دست پخت خودم درست می کنم فقط امیدوارم از پس تزئیناتش خوب بر بیام
ژله و آجیل و شکلات و سالاد الویه و میوه رو هم آماده کنم
تا اگه خدا بخواد سه شنبه عصر تولد پسری رو بگیرم
در ضمن شغل امسالش به انتخاب خودش پلیسه
برای همین تزئینات و اکثرا قرمز و آبی درست کردم
دعا کنید تولد خوبی بشه و خوشش بیاد
سلام
وبلاگ خوبی دارید.
اگه دوست داشتید با هم تبادل لینک کنیم وبلاگ من رو با عنوان افکار من لینک کنید بعد خبرم کنید تا وبلاگ شما رو لینک کنم.
با این همه تلاشی که داری میکنی صددرصد خوب میشه و تولد گل پسرتم پیشاپیش مبارک
کیک ش را به شکل آرم پلیس بدهید برایتون تهیه کنند
ایشاالله مبارک باشد
منتظر عکس های قشنگ تولدش هستیم
خودم براش کیک درست می کنم...
سلام
با عرض ادب خدمت مادر مهربان؛ ساعت حدود یک بامداده که دارم براتون کامنت میگذارم؛(محمد حسین عزیز تولدت مبارک)
خواستم از اولین کسانی باشم که جشن تولد محمد حسین را تبریک میگویم و امیدوارم ستاره اقبالش بلند باشد؛ امیدوارم در پناه حضرت دوست سالیان سال عمر با عزت داشته باشد و زمانی رسد که تمام این فداکاریهای مادر مهربان را جبران بگوید. و هرچند جشن تولد عزیز مادر است ونباید از غمها سخن برانم؛ اما در دل امشب با خوندن این پست شما تحت تاثیر قرار گرفتم و از ته قلب برایت بهترینها را آرزو کردم چون مادری کم نظیر میباشید و فعل مهربانی را خوب صرف می نمایی؛ خدایا مادر مهربان را تو کس باش که از همه کس اولاتری؛خدایا این همه عشق و محبت مادر مهربان تو بثمر برسان که تو همانا بی نظیر ترین باغبان و خالق دائر کائنات هستی میباشید؛ خدایا در دل این شب دعاهای این بنده سراپا تقصیرت را نادیده نگیر و مادر مهربان و گل پسر نازنینش را خوشبخت بدار.آمین یا رب العالمین.
در خاتمه نمید ونم چرا ولی کامنتی که برای پست جدیدم گذاشته بودی اشباهاً حذف کردم و از این بابت که با حضورتون چراغی از چراغهای کلبه کوچکم را روشن کردی نهایت تشکر را دارم. امیدوارم فردا بهترین جشن تولد محمد حسین بخوبی و خرمی برگزار شود و این گل؛گل؛گل, گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛گل؛ و یک دنیا گل هدیه دایی به محمد حسین گل.
ایام به کامتان
ممنون شما همیشه به من خیلی لطف دارید
سپاسگذارم که کنارم هستید
مام دعوتیم
مبارکه ایشالا جشن تولد 100 سالگیش
همون پلیس خوبه بعد از رئیس جمهور در ایران نفر سوم پاسبانه که از همه باج میگیره عوضش نکن