خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

تاخیر

سلام 

دوستان از همه معذرت میخوام که یه تاخیر طولانی داشتم 

دلیل این غیبت طولانی اول این بود که هیچ حرفی برای گفتن نداشتم 

و دوم اینکه به دلیل تغییر در ثبت اسناد رسمی حسابی سرم شلوغ بود و تقریبا میشه گفت به طور میانگین روزی چهارده ساعت کار می کردم!  

و از طرفی دیگه دوست ندارم تو وبلاگم تلخ بنویسم 

واسه همین از حال این روزهام نگم خیلی بهتره 

محمد حسین هم حالش خوبه 

دو هفته ست که نرفته پارک 

حتی وقت نکردم ده دقیقه باهم بازی کنیم 

وقتی هم میریم خونه یه راست میریم تو تختخواب تا صبح!!! 

تا بعد...

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:55 ب.ظ

این نوه ی گل من که تازگی ها را افتاده
ساعت یازده شب که بشه به قول دخترم ورشن اش عوض میشه
یعنی ساعت یازده شب شروع کرد دور خودش چرخیدن
و گاهی عقب می رفت و گاهی جلو
و می ایستاد و با تعجب به گردش اتاق دور سرش نگاه می کرد
فردا جمعه اس هوا هم که پاییزی شده فرصت خوبی است دست هم را بگیرید و خسته گی این مدت و دوری از هم را جبران کنید

قاسم پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ب.ظ

زنده باشی
خدا قوت

خاطره جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:59 ب.ظ http://asbabkeshi.persianblog.ir/

سلام جونم . این ادرس جدید وبلاگمه . به پرشین بلاگ اسباب کشی کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد