-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 آذرماه سال 1399 20:19
سلام خوبین به یادتون هستم اما واقعاً درگیر کار و درس و خونه و ... تصمیم گرفتم آی دی خودم رو تو اینستا اینجا بزارم تا بتونم اونجا کنارتون باشم دلم براتون تنگ میشه خوب maryam.ghorishy.law این آی دی من تو اینستاگرام هست . ان شالله تو این روزا تو سلامتی کامل باشید در پناه خدا
-
عید مبارک!!!!!!
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1398 07:46
سلام فکر کنم خیلی دیره واسه عکس از سفره هفت سین و عید اما دوست دارم عکس پسر جان و سفره هفت سین امسال خونمون رو بزارم پی نوشت: پسر گلم میدونم من هم یه مادرم با همه کم و کاستی هایی که تو ذات هر انسانی ممکنه باشه ولی بدون عاشقانه دوستت دارم و زیبایی سال جدید برای من در کنار تو بودنه و لاغیر .
-
چقدر دوری؟!
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1398 11:30
سلام نمیدونم دیگه کسی اصلا به وبلاگم سر میزنه یا نه مطمئنا بس که ننوشتم دیگه مخاطبای قبلی هم فراموشم کردند اما می نویسم خیلی چیزا عوض شدن تو این مدت حتی خودم وقتی داشتم یادداشت ها ی قبلی خودم رومیخوندم برام جالب بود انگار اینقدر تو این مدت همه چی عوض شده که با خود قبلیم غریبگی می کردم! تو این چند سال خیلی تغییرات تو...
-
روزت مبارک مرد خونم
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1396 10:44
-
آغاز سال 1396
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1396 08:53
سلام سال نوتون مبارک امیدوارم سال 1396 از آغاز تا به انتها سرشار از اوقات خیر و پر از خوشحالی و خنده براتون باشه امسال برای اولین بار با ماشین خودم همراه پسرم به مسافرت رفتیم بیست و هشتم حرکت کردیم به سمت مشهد و یک روز شاندیز یک روز هم موجهای خروشان و روز آخر هم که ساعت تحویل بود در حرم مطهر امام رضا بودیم جای همتون...
-
تاخیر طولانی ...
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1395 08:04
سلام پس از یه تاخیر خیلی طولانی پیام گذاشتن سخته اما خوب باید از یجایی دوباره نوشت امسال سال خوبی برای من نبود پر از استرس و نگرانی و خستگی از تنهایی تنها چیزی که آرومم می کرد و ان مع العسر یسرا بود هر چند دلم قرصه که خدا هوامو داشته و داره ولی یه وقتایی آدم بی لیاقت می شه بیشتر به یه دست زمینی نیاز داره تا دست...
-
آتش
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1395 07:56
شبیه آدمی شه ام که آتش گرفته است... اگر بایستد می سوزد، اگر بدود بیشتر می سوزد!
-
گلایه
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1394 11:59
همیشه با خودم میگفتم چقدر صبوری چقدر تو داری.. اما دیشب گلایه کردی به اندازه کل شش سال "مامان دیگه خسته شدم" "مامان من دلم بابا میخواد" "مامان چرا بابا نمیخری" "مامان ..." دیگه متوجه بقیه صحبتات نشدم فقط آروم گفتم پسرم فردا راجع بهش صحبت می کنیم و بعد از خوابیدن تو فقط گریه...
-
وبلاک مدرسه رفتن پسرم
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1394 08:15
سلام دوستان این وبلاگ جدید منه که اختصاص به مدرسه رفتن پسرم داره خوشحال میشم که بهمون سر بزنید http://formyboyschool.blogsky.com/ یا حق...
-
بی خبری...
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1394 08:21
سلام دوستای گلم ببخشید چند وقته خیلی دیر به دیر میام راستش نایب الزیاره همتون بودم رفته بودم کربلا ، زیارت آقا روز ولادت حضرت علی (ع) نجف بودیم و شهادت حضرت زینب کربلا... بار اولم بود که رفته بودم خیلی خوش گذشت فراوان.....!!!! خبر دوم اینکه مامان خونه ماشین خریده مزدا 323 کلی حال می کنیم با پسری هر روز بعد از ظهر پارک...
-
تعطیلات عیدی
چهارشنبه 5 فروردینماه سال 1394 07:51
سلام عید همه دوستای گلم مبارک باشه امیدوارم که سالی پر خیر و برکت داشته باشید من و پسری به اتفاق هم رفتیم مشهد ساعت تحویل حرم بودیم خوش گذشت هر چند خیلی شلوغ بود اینم چند تا عکس یهویی از پسری در سفر پسری داخل اتوبوس پسری در حرم پسری در حال خمیر بازی امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید
-
این روزا چرا اینجوریه
یکشنبه 24 اسفندماه سال 1393 18:15
سلام دوستای گلم منو ببخشید که خیلی کم میام این روزهای خیلی ساعت های کاریم زیاد شده حوصلمم خیلی کم شده دیگه دست و دلم سمت هیچ کاری نمیره تنها سرگرمیم شده خیره شدن به یه گوشه خونه!!! تصمیم دارم از بیست و هشتم تا چهارم عید با محمد حسین برم مشهد البته رفتنش بیست و هشتمه اما برگشتش بستگی به این داره که کی پولم تموم بشه!!!...
-
ببین پسرم
سهشنبه 30 دیماه سال 1393 09:53
یکم گله دارم این روزها زیاد از بابا می پرسی نمی بینی دارم همه چیز را به تو ترجیح می دهم نمیبینی زخم دارد قلبم نمیبینی گریه های بی صدایم را در نماز صبح نمیبینی؟! حق داری ولی طاقت بیاور صبر کن بزرگ می شوی بابا می شوی صبر کن...
-
دوباره سعی می کنم
شنبه 6 دیماه سال 1393 08:51
سلام دوستای گلم ببخشید پست قبلی کمی تلخ بود اما تو این چند روز خیلی فکر کردم و به یه چیزی رسیدم و کاملا درک کردم که هر چیز خدا حکمتی داره شاید من به تنهایی زندگی بهتری خواهم داشت و یا باید یه خودسازی خوب در خودم نهادینه کنم خوب بگذریم تو سه پست قبل گفته بودم یه هدفهایی دارم که تا حدود ده درصد موفقیت رو احساس میکنم...
-
دلم...
چهارشنبه 26 آذرماه سال 1393 10:14
از پنجشنبه تا سه شنبه تعطیلم برنامه ریختم که برم مشهد چندین جا تماس گرفتم اما همه جا رزرو شده بود دلم خیلی گرفته خیلی کسالت آوره پنج روز تعطیلی تو خونه! از همه مهمتر به محمد حسین قول مشهدو دادم بچم کلی ذوق کرده... گفتنش سخته اما دلم... دلم یه مرد میخواد که همه چی رو بهش بسپرم و راحت بهش تکیه کنم!!!
-
اولین تحول
چهارشنبه 19 آذرماه سال 1393 08:25
سلام نمیدونم باید از عملکردم راضی باشم یا نه اما تو دلم خیلی احساس موفقیت نمیکنم خدا رو شکر نمازهامو اول وقت خوندم بغیر از دو سه مورد. با محمد حسین هم سعی کردم ارتباطمو بهتر کنم ده روز هم روزه گرفتم اما هنوز ترازو نگرفتم ببینم چقدر کم کردم!!! سکوت هم چند روزی عمل شد اما بعدش نه که باید دوباره روش کار کنم امیدوارم تو...
-
اولین اهداف
پنجشنبه 6 آذرماه سال 1393 07:50
سلام دوستای خوبم من چندتا هدف دارم که باید تا یک ماه آینده بهشون برسم البته برای رضایت خودم یه درصدی تعیین کردم که اگه به اون برسم از خودم راضیم و ادامه این راه تا ماه های بعدی ادامه داره اولین هدفم توکل به خدا و نماز اول وقته درسته که من خدا رو قبول دارم ولی عنایتی که به من داره رو نادیده گرفتم که باید این کار در من...
-
عذاداری امسال...
دوشنبه 19 آبانماه سال 1393 09:50
سلام دوستای گلم امیدوارم که عذاداری هاتون مقبول درگاه حق واقع شده باشه و ما رو هم فراموش نکرده باشید. اینم چند تا عکس از پسری تو مراسم عذاداری امام حسین (ع) و بعد هم هنر نمایی مامانی رو عکسای پسری خدایی خیلی خوش تیپه حتی تو لباس عربی
-
دل تنگ پسری
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1393 08:09
سلام دوستای گلم بعد از کلی خستگی بالاخره جابه جا شدم از وقتی رفتم خونه جدید حسابی روحیم عوض شده از تنهایی در اومدم هر روز میرم خونه مامان جونی و کلی خوش گذرونی های دیگه پسری هم خیلی خوشحاله **** امروز صبح ساعت پنج و ربع مامانی زنگ زد! من در حال خواب وبیداری جواب دادم... میخواستند برن روستا گفت لباس گرم برای محمد بردار...
-
شلوغ پلوغ...
یکشنبه 16 شهریورماه سال 1393 08:59
سلام دوستای خوبم غیبتم خیلی طولانی شد اما من بی تقصیرم تو این مدت اینقدر اتفاقات جور وا جور افتاده که نگو که مهمترین عنوان هاش به شرح ذیله!!! اول اینکه یه خاستگار برام اومد که همه به جز من بسیار مصر بودن که خیلی مورد خوبیه از من پنج سال بزرگتر بود طلا فروش و بسیار پولدار ! اما من با اولین شرطش حتی بهش فکرم نکردم......
-
عید فطر
دوشنبه 13 مردادماه سال 1393 09:10
سلام دوستای گلم عید گذشتتون مبارک دوشنبه شب با پسری عازم تهران شدیم و صبح نماز عید فطر رو در امامزاده شاه عبدالعظیم خوندیم و بعد نماز یه عدسی خوشمزه به اتفاق پسری صبحانه نوش جان کردیم و بعد هم رفتیم زیارت دو ساعتی گذشت که دوباره با مترو برگشتیم ترمینال جنوب و عازم قم شدیم شب اول رفتیم جمکران و فردا ظهر رفتیم حرم حضرت...
-
گذشتم...
یکشنبه 29 تیرماه سال 1393 07:40
بعد از تمام حرفهایی که پدرم بهم زد که اگه بگم شاخ در میارید (بعدش مامانم بهم گفت چون دیگه کار نمیکنه عصبی شده...) همون روز عصر بهش زنگ زدم و حالشو پرسیدم من یه اخلاق گندی دارم اونم اینه که اصلا طاقت قهر شدن با کسی رو ندارم یعنی از اون آدمایی نیستم که بگم باید زمان بگذره تا فراموش کنم اصلا شاید دلیل جداییم همین بوده...
-
یه مادر خسته
چهارشنبه 18 تیرماه سال 1393 13:36
این روزا مامان شبیه دیونه ها شده آوار گذشته و آینده داره رو سرش خراب می شه نمیگم بهش حق بده اما خواهش می کنم این مامان دیونه رو تحمل کن...
-
تولد پنج سالگی
یکشنبه 1 تیرماه سال 1393 12:40
پنج سال گذشت پنج سال با تو بودن پنج سال انتظار مرد شدنت پنج سال روی شونه هام قد کشیدی پنج سال در آغوشم پر و بال گرفتی تولدت مبارک تنها مرد قلبم از یک هفته به تولد دنبال بهترین ها براش بودم دقیقا همون لباس مردونه که عاشقش بود خریدم همون نقشی که دوست داشت (آتش نشان) و براش آماده کرد تموم وسایلا رو طبق آتش نشانی تهیه...
-
تولدم مبارک...
دوشنبه 12 خردادماه سال 1393 09:32
شاید کسی به یاد نداشته باشد حتی اگر هیچکس هم نگوید و یا خودم نیز به رویم نیاورم باز هم یک سال به مردن نزدیک شده ام...
-
روز پدر...
چهارشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1393 08:49
کار خیلی خسته کننده بود یکی از همکارها به سفر حج رفته و من مسئول کار او... محمدحسین ازمهد برگشت من پشت سیستم درگیر کار خودم بعد از چند دقیقه دیدم محمد حسین بدون هیچ حرفی سرش رو روی میز کارم گذاشته گفتم خوابت میاد ؟ چیزی نگفت ! یه قالیچه کوچیک آوردم کنار میزم انداختم بدون هیچ حرفی رفت رو قالیچه خوابید در تعجب بودم که...
-
دعا
پنجشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1393 11:48
سلام دوستای خوب و مهربونم هر وقت میام نظراتتون رو میخونم و می بینم تو این دنیا یه افرادی پیدا میشن که بدون هیچ چشم داشتی میان و یه سری به یه آدم تنها می زنن خوشحال می شم دوستای خوبم یه بیماری چند وقته سراغم اومده بیشتر شبیه به مرده ها شدم تا زنده ها برام خیلی دعا کنید
-
سال جدید مبارک
سهشنبه 19 فروردینماه سال 1393 08:59
سلام دوستای گلم عیدتون مباااااااااااااااااارک امسال عید رو خونه مامان بابام و در کنار جمع خانواده تحویل گرفتیم! (ناگفته نمونه که من روز 29 و یکم فروردین رو کامل مشغول خونه تکونی بودم!!!) بعد هم با پسری و گشت و گزار و عید دیدنی و سیزده به در وآتیش بازی و گل بازی و خونه سازی و ... (عکس در روز سیزده به در - خدایی ابتکار...
-
سفر مشهد
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 16:45
سلام دوستای گلم این چند روزه اینقدر سرمون شلوغ بود که صبح میومدم سر کار تا دو نیم بعدم میرفتم دنبال محمد حسین و دوباره تا ده یازده شب سر کار بودیم!!!! حسابی خسته شدیم اما خدا رو شکر درآمد خوبی داشتیم هفته پیش پنج شنبه ظهر با آقای خونه رفتیم مشهد عصر رسیدم و رفتیم یه هتل گرفتیم و بعد هم رفتیم دعا کمیل و نمازشب حرم همون...
-
سرگرمی تازه
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1392 08:33
سلام دوستای گلم برنامه هایی که ریخته بودم تا حدود زیادی عملی شد تقریباً یک دور قرآنمو دارم تموم میکنم وقتی قرآن میخونم خیلی حال میکنم مثلا گه گداری واسه خودم با صوت میخونم بیچاره محمد حسین هم بعضی وقتا یه جوری نگاه میکنه رحمم میاد باید صدای منو تحمل کنه... امسال عیدی چون تقریباً لباسام نو بود دیگه لباس نخریدم نه اینکه...