خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

هرگز

   من هرگز کسی رو نکشتم

   من هرگز کفش آبی نپوشیدم

   من هرگز تجدید نیاوردم

   من هرگز دوست پسر نداشتم

   من هرگز لباس خال خالی نپوشیدم

   من هرگز دماغم و عمل نکردم

   من هرگز تنهایی سفر نرفتم

   من هرگز سر کلاس ساکت نبودم

   من هرگز عاشق نبودم

       و در آخر من هرگز نگذاشته ام بازیچه دیگری بشم(مث عکس زیر)  

 

نظرات 4 + ارسال نظر
من یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 ب.ظ http://mitoonam.blogsky.com/

سلام خانومی
آخریش عالی بود افرین به نی نیه خوشدلت هم این موردو خوب یاد بده
ببوسش محکم

مهرداد دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ق.ظ http://nasle-sookhteh.blogsky.com

سلام
همیشه امید در سیاه ترین لحظه ی زندگی کور سوی روشنی می شه،به دنیای ناب و زندگیه جاودانه

بخدا که همینطوره و این همیشه بصورت یه قانون بوده....که خودمم به اون رسیدم.
جایی که راهی برای گذشتن از هیچ چیزی نداشتم...وقتی داشتم به زیر درد پودر می شدم....
یهو یه کور سویی دیدم که اینقدر بهش زل زدم....تا راه نجاتم شد
موفق باشی
پسر گلت رو از این راه دور می بوسم

مهدی سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://www.rain202.blogfa.com

انتهای زیبایی داشت

مهدی دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

شما اگر اینچنین که می گویید بوده اید بسیار آم خوشبختی هستین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد