خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

 

 

این اولین عکس امیدوارم خوشتون بیاد 

راستی سلاله جون می بوسمت هزار تا

نظر سنجی

سلام

خوووووووووبید گلها!!!

اصلا میدونید چیه هرکی بیاد وبلاگ من گله و مهربون چون میدونه من چقدر نیاز دارم به بودنش!!

دلخوشیم شده دیدن نظرهاتون


میخوام یه نظر سنجی بزارم

بگید عکسای پسرم رو بزارم تو وبلاگ یا نه ؟؟


نمیدونم شعر از کیه ولی به نظر من قشنگه


از چشمهایم پاک کن اندوه عالم را

بشکن طنین بغضهای گنگ و مبهم را


امشب که رود وا‍ه ها رنگ تو را دارد

از دفتر من پاک کن شب های ماتم را


لب باز کن تا شعرهایم لب فرو بندند

چرخی بزن آغاز کن شعر مجسم را


گیسو رها کن بر کویر شانه های من

تا زخم هایش حس کند اعجاز مرهم را


دستان سبزت را به روی خاک جاری کن

بشکن طلسم سوختن در این جهنم را


با سیب سرخ بوسه هایت امتحانم کن

تکرار کن اسطوره ی عصیان آدم را



عید شده

سلام دیره اما عیدوتون مبارک

عیدی هاتونو خرج کردید تمام شد

من که عیدی های بچمم خرج کردم یه آبم روش!!!!

چیه چرا اینطوری نگاه می کنید کی عیدی های منو واسم نگه داشت که من حالا نگه دارم؟؟



این اواخر خیال می کردم زندگی ماجرای خوبی نیست

جیغ زدن یک نفر سرم خانم! این خداهم خدای خوبی نیست


توی دفترچه غزلهایم حس و حال عجیبی قل می خورد

تازه فهمیده ام که ای بابا گریه هم آشنای خوبی نیست!


ساعت پنج و نیم تنهایی بالهای مرا که می بردند

ساده بودم که باورم می شدآسمان ابتدای خوبی نیست


ماندم اینجا کنار دلشوره پیش مرداب سر عادت ها

هیچ کس هم نگفت بیچاره! این حوالی جای خوبی نیست!


مطمئن باش می رم من هم بی تو ماندن خطای خوبی نیست...

(شاعرش نمیدونم کیه)