خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

عید شده

سلام دیره اما عیدوتون مبارک

عیدی هاتونو خرج کردید تمام شد

من که عیدی های بچمم خرج کردم یه آبم روش!!!!

چیه چرا اینطوری نگاه می کنید کی عیدی های منو واسم نگه داشت که من حالا نگه دارم؟؟



این اواخر خیال می کردم زندگی ماجرای خوبی نیست

جیغ زدن یک نفر سرم خانم! این خداهم خدای خوبی نیست


توی دفترچه غزلهایم حس و حال عجیبی قل می خورد

تازه فهمیده ام که ای بابا گریه هم آشنای خوبی نیست!


ساعت پنج و نیم تنهایی بالهای مرا که می بردند

ساده بودم که باورم می شدآسمان ابتدای خوبی نیست


ماندم اینجا کنار دلشوره پیش مرداب سر عادت ها

هیچ کس هم نگفت بیچاره! این حوالی جای خوبی نیست!


مطمئن باش می رم من هم بی تو ماندن خطای خوبی نیست...

(شاعرش نمیدونم کیه)

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:25 ق.ظ http://sedayesokoot.blogsky.com

سلام . بلاگت ساده وقشنگه . نوشته هات دلنشین . هرچند یه غمی تو نوشته هاته که ... خوشحال میشم بهم سر بزنی . اگه دوست داشتی بگو تبادل لینک کنیم .

امیر محمد چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ق.ظ

بیست دوسالگی و مادر بودن در این دوره زمونه نایاب است

بیشتر یه جور حماقته!!!

میترا چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://pouyacarpet.mihanblog.com/

1.975308625761.63923363536سلام
با تازه ترین مطالب در مورد
کار در منزل برای خانمها
آپم
منتظرتم

آوا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:02 ق.ظ

اصلا دلیل خوبی برا خرج کردن عیدی محمد کوچولو نبود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد