امروز با صاحب کارم دعوام شد
دلم خیلی سوخت
باید سکوت کنم
باید ...
امشب خیلی حس حس تنهایی بدی داشتم
مث همیشه خونه بود و تاریکی
میخوام گریه کنم
اما میترسم محمد بیدار بشه رفتم زیر پتو داد میزدم از درون..
سردرگمم خیلی زیاد
سلام.من هم خیلی حس گم شدن تکه هایی از پازل وجودم بهم دست می ده.مادر جان یه سری به من بزنین
سلامخداوندا چنانم کن که خواهی نجاتم ده از این بندو تباهیببین بزمی که افتاده به چاهیندارد غیر تو امید و راهی....دلنوشته زیبای بودمنتظر حضورتم
به روزم سر کار خانم مادر.باز هم تشریف بیارین
سلام.من هم خیلی حس گم شدن تکه هایی از پازل وجودم بهم دست می ده.مادر جان یه سری به من بزنین
سلام
خداوندا چنانم کن که خواهی
نجاتم ده از این بندو تباهی
ببین بزمی که افتاده به چاهی
ندارد غیر تو امید و راهی
..
..
دلنوشته زیبای بود
منتظر حضورتم
به روزم سر کار خانم مادر.باز هم تشریف بیارین