خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

دلتنگ شدم

دیشب مامانم محمد حسین و برد خونشون تا من بتونم درس بخونم اما نصف شبی که خسته شدم و خواستم بخوابم از اینکه نمیتونستم بغلش کنم و بخوابم دلم گرفت گریه کردم خیلی زیاد اما هیچ راهی نداشتم و با گریه خوابیدم تازه اونجا بود که فهمیدم خدا چقدر مهربونه و میدونه من تنهایی طاقت نمیارم واسه همین این فرشته کوچولو رو بهم داده 

صبح زودم رفتم آوردمش اینقدر فشارش دادم که جیغش در اومد!!! 

ولی الان نمیزاده من رو پروژم کار کنم میاد دراز کش رو برگه ها و جزوه هام میخوابه میگه بریم بازی حالا چی کار کنم با امتحان فردا!؟!؟!؟!؟   

نظرات 6 + ارسال نظر
bashmagh جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ http://bashmagh.blogsky.com

ببین درس چقدر مهمه که حاضر شدی دست از پسرت برداری

نه اشتباه نکنید من اگه درسم میخونم واسه آینده پسرمه که بتونه فردا بهم افتخار کنه و بتونم نیازاشو تامین کنم تو این دنیا هیچ چیزی جز اون واسم مهم نیست

مهرداد یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ http://nasle-sookhteh.blogsky.com

سلام
خدا ببخشه برات....
سری دوم عکساشو نمی ذاری؟؟؟؟
واقعا نعمت هستن این بچه ها

حتما به زودی...

:( یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ

ishalla ke emtehanetoono khoob dade bashin
man vasatoon doa kardam

ازتون ممنونم با اینکه ناشناسید نمی دونم چرا خیلی برام عزیزی...!

حاشیه چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ http://sepidedamvalimoo.blogfa.com

به سربازهای وظیفه می مانیم
درطرفین خط مرزی
این چنین به هم نزدیک و
چه از یکدیگر دور!


سلام دوستم. من به روز شده ام و بدین وسیله از شما دعوت می شود به خوانش. مشتاق نظرات و نگاههایتان.

محمد پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ق.ظ http://sedayesokoot.blogsky.com

چه باحاله .

آوا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:08 ب.ظ

معرکه ای خخخ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد