ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلامی دوباره...
دیروز محمد صبح زود ساعت ۵ صبح بیدار شد و دیگه نخوابید
بعد هم بلند صدای خروس رو در آورد تا منو بیدار کنه و فریاد می زد 'قوقو لو قوقو صبح شده بیدار شید'
منم از ترس اینکه همسایه ها صداشون در نیاد پا شدم و کم آوردم!!!
رو کاناپه لم داده بودم و دستم زیر چونم بود که در حال خواب وبیداری ، یه توپ فوتبال سنگین به سرم برخورد کرد تازه اون موقع بود که خواب که هیچ برق از سرم پرید و ترجیح دادم پاشم حاضر بشم ...
طبق معمول محمد با سرویس به مهد رفت و منم به سر کار...
امروز برف قشنگی بارید
تودلم لرزیدم نمی دونم چرا؟!
زودتر از همیشه (ساعت 2) به خونه اومدم و منتظر اومدن محمد شدم
بعد از اومدن محمد باهم کباب تابه ای خوردیم...
و محمد فیلمهای بچگیشو تماشا کرد و منم به کارای خونه رسیدم
سر شب مامان و بابام اومدند خونمون یه سری به محمد بزنند ، اصرار کردم شام بمونند اما نمودند و زود رفتند
بعد محمد رو به شکل وحشتناکی به آغوش گرفتم و خوابیدیم
تا فردا
سلام عزیزم.مرسی که به وبلاگم سر زدی.خیلی خوشحالم که باهات آشنا شدم.تو هم قشنگ مینویسی.اگه مشغله کاریم بذاره بازم بهت سر میزنم.
سلام خوبی عزیزم دلم برات تنگ شده بود
الحمدلله که خبری نوشتی خیلی نگرانت بودم
آقا خوشکله چطوره؟
مواظب خودت باش
سلام خانمی
مادر بودن یعنی از خود گذشتن وبرای خوشبختی خانواده سنگ تمام گذاشتن
ولی خوبه گاهی هم برا خودمون باشیم
گلم خیلی دوست دارم دوست خوبی برات باشم
امیدوارم همینطور بشه
انشالله در کنار پسر کوچولوت شاد باشید و سلامت
سلام
آخی برات خوشبختی آرزو دارم
من هم دوستت بشم؟؟؟؟