خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

خاطرات یک مادر

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی / آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

سرگرمی تازه


سلام دوستای گلم

برنامه هایی که ریخته بودم تا حدود زیادی عملی شد تقریباً یک دور قرآنمو دارم تموم میکنم

وقتی قرآن میخونم خیلی حال میکنم مثلا گه گداری واسه خودم با صوت میخونم

بیچاره محمد حسین هم بعضی وقتا یه جوری نگاه میکنه رحمم میاد باید صدای منو تحمل کنه...


امسال عیدی چون تقریباً لباسام نو بود دیگه لباس نخریدم نه اینکه نو باشه هنوز قابل پوشیدنه

دو سه روز پیش رفتم با پسری یه کتاب قصه بزرگ خریدم که اسمش 365 قصه برای شب های ساله و الان دو شبه که هر شب با خوندن یه قصه ازش میخوابیم

یه بسته آموزش نقاشی سنا(بسته بنفش)خریدیم و تا حالا با پسری قوری، گوسفند، اسب، خونه و ماشین کشیدیم

کلی رنگ آمیزی از اینترنت پرینت گرفتم و پسری هنر نمایی کرده از بن تن و مرد عنکبوتی و پاندا و بت من گرفته تا باب اسفنجی و ...

یه تخته وایت برد بزرگ هم خریدم که تو اون نقاشی هاشو تمرین کنه و تو مصرف برگه صرفه جویی بشه

روز چهارشنبه هفته پیش هم با پسری رفتم نمایش عروسکی شنگول و منگول و بچه سوم

روز سه شنبه هم رفتم برای پسری یه شلوار و لباس و کفش اسپرت مرد عنکبوتی با یه ساعت مرد عنکبوتی خریدیم

خلاصه آقا پسری تو این یک هفته حسابی ما رو به خرج انداخته

ولی وقتی ذوق و شوق رو تو چشمای قشنگش می بینم خستگی از تنم در میره

و دیگه هم تو خونه مجبور نیستیم پای تلویزیون بشینیم و حوصلمون سر بره کلی جلسات طراحی و قصه خونی راه انداختیم واسه خودمون


***


برای مریم جونی...

مریم جان وقتی شرح عمل قلب باز و شنیدم دست و پاهام میلرزید برش دادن قفسه سینه و جک زدن و درآوردن قلب و ...

اما دیدم چاره ای نیست با خودم گفتم مگه ایمان ندارم عمر دست خداست

خودمو سپردم به خدا جون و رفتم زیر تیغ جراحی

آخرین لحظه که دکتر اومد تو اتاقم و کم کم در حال بیهوش شدن بودم به دکتر گفتم خیلی سخته؟

دکتر گفت من کارمو بلدم خیالت راحت باشه

تو دلم گفتم من ذره ای از تو خیالم راحت نیست فقط به امید خدا اومدم و بس

بعد از عمل وقتی بهوش اومدم درست مث یه جنازه شده بودم

آرزوی مرگ می کردم وقتی مامانم میخواست دستمو بگیرم اجازه نمیدادم و میگفتم اینقدر افتاده نشدم

حتی دوروز بعد از مرخصی فقط خونه مامانم بودم و بعدش رفتم خونه خودم

ولی تو همه این شرایط فقط خدا بود که پشت و پناهم بود دست به دیوار می گرفتم و میرفتم

به شوهرت بگو اگه به بزرگی خدا ایمان داره دست دست نکنه فقط خدا دکتر و بیمارستان و پارتی همش کشکه فقط خود خدا

امیدوارم موفق باشی گلم

نظرات 10 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:26 ب.ظ

خدا را شکر
خوش بحال محمد حسین با این مامان مهربونش
حالا یک عکس خوشگل هم با اون وسایل عتکبوتی ش هم می گذاشتی قشنگ می شد
خوشحالم از اینکه خوشحالی

حتماً میزارم به زودی...

ئامانج جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ب.ظ http://amanj1391.mihanblog.com

سلام
با عرض ادب خدمت دوست ارجمند ونیک اندیشم؛مادر مهربان. اولاً پیشا پیش سال نو را بهتون تبریک می گویم و دوماً کی آبجی خانم ما جراحی قلب کرده که ما بی خبر بودیم. ایحال شکر که همکنون سالم وتندرست کمر همت بسته و با برنامه ریزی های روزانه در دوعرصه زن و مرد خانه تلاش کرده تا مملی بسیار نازنین بتواند از بهترین امکانات رفاهی زندگی بهره مند شود تا نسبت به هم سن وسالاش احساس نیازی نداشته باشد. گفته ای که عمل باز قلب داشته ایی ؛ شاید آن باز کردن قفسه سینه ؛باز کردن روزنه ایی بسوی حضرت دوست بوده که اینچنین باتقوا در برابر کش و قوس زندگی شجاعانه ایستاده اید. یک مطلب از سالها پیش در ذهن دارم که می گوید: هرچه داری با آنچه که آرزوی داشتنش را داری جمع ببند و بعد خدا را از آن کم کن و ببین حالا چی دارد و در عوض تمام نداشته هایت را با هم جمع ببند و بعد خدا را به آن اضافه کن حالا ببین چی داری. پس روزهای سخت پایان خواهد یافت و وقتی در این مدت خدا را با خود داشته ایی شک نکن که وارث بهترینهای حضرت دوست خواهی شد. گذشته را بدست فراموشی بسپار و افق دیدت را برای دیدن ورای آینده روشن و پر از روزهای بهاری و پر گل استوار گردان که خدا حامی همت داران است.برای محمد حسین عزیز و خودتان بهترینها را از حضرت رحمان خواستارم؛ پاینده و مانا باشید.

ایامتان قرین لطف الهی

سلام مرداد سال نود و یک عمل کردم
شما همیشه نسبت به من لطف دارید بیش از حد تعریف می کنید من فقط یه آدمی هستم که با بی فکری و انتخاب اشتباهم آینده خودمو فرزند بی گناهم رو به تباهی کشیدم
خدا پشت و پناهتون

ئامانج جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ب.ظ http://amanj1391.mihanblog.com

انسانهایی که ما در زندگی میشناسیم بر چهار دسته اند:

دسته اول
آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
دسته دوم
آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.
دسته سوم
آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم هستند
آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
دسته چهارم
آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند
شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد

[ بدون نام ] یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:15 ق.ظ

کامنت این برادرمون خیلی زیبا بود
درود بر ایشان

ئامانج یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ب.ظ http://amanj1391.mihanblog.com

سلام
با عرض ادب خدمت دوست ارجمند ونیک اندیشم مادر خوبان؛ باور کنید بنده به هیچ وجه تعارف نکرده و تعریف از شما یک و ظیفه ی انسانیست. در امروزه هم سن وسالن شما یک هزارم اندیشه تان را هم ندارند و به راحتی این موضوع را در دنیای مجازی میتوان دید. حالا شما باین همه درک و همت وتلاش نه تنها لایق تعریف و تمجیدی بلکه لایق بهترینها هستی؛ بعدشم یک برادر دوست داره از خواهرش تعریف کنه؛ مگه بده؟ باز هم برایتان تندرستی وسلامتی می طلبم.

ایامتان قرین لطف الهی

امیدوارم لایق تعریفهاتون باشم
ممنون خوشحالم که همچین برادر خوبی دارم

ئامانج دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:38 ق.ظ http://amanj1391.mihanblog.com

تقدیم به تمام کسانی که با یاد حضرت دوست چشم به افق روشن پیش رو دارند و هرگز شکست های زندگی آنها را از انسانیت دور نساخت. فکر نکنیم که تنها ما اشتباه کرده ایم یا انتخاب صحیح نداشته ایم در دنیا چون ما بسیارند.

منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.
با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد
به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان،
رهایت من نخواهم کرد.

ایامتان قرین لطف الهی

آرامش بخش بود
ممنون

مریم دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ق.ظ

سلام عزیزم
من هم واسه عید هیییییییییییییییییییچی نخریدم چون
1- پول ندارم
2-پول ندارم
3- پول ندارم
4- لباسام هنوز نو هستند
5- دم عید همه چیز خییییییییلی گرونه
بخاطر راهنماییهات ممنون
امیدوارم سالی سرشار از نجابت و اجابت داشته باشی

قوربونت برم جوش نزنی اینکه هرسال بری لباس نو بخری که جذابیت نداره چند سال هم باید نخری تا تنوع داشته باشه!!!!!!

مگم شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:13 ب.ظ http://magam-khaton.blogsky.com

ای خواهر نگو از خرید عید که ...
یه سر به وبلاگم بزن اونجا نوشتم قصه این شب عیدو
سال نو مبارک

پونه یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ب.ظ

الهی شکر که سلامتی الان

ئامانج چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ق.ظ http://amanj1391.mihanblog.com

سلام
با عرض ادب وارادت خدمت دوست ارجمند ونیک اندیشم ؛ پیشاپیش عید نوروز را به شما وخانواده محترمتان تبریک عرض می نمایم امیدوارم سال پیش رو سال برآوردشدن آرزوهایتان باشد و 365 شاخه گل خوشبو تقدیمتان که با هر شاخه از آن روزی پر عطر گلها را تجربه نمایید وسلامتی وتندرستی را برایتان به ارمغان آورد.

بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
نم نرمک میرسر اینک بهار
خوش بحال روزگار خوش بحال روزگار

ایامتان قرین لطف الهی

عید شمام مبارک...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد