-
روز مادر
دوشنبه 9 خردادماه سال 1390 16:25
با نگاه نازش نوازشم کرد آروم به آغوشش کشیدم با دستاش بدنم و لمس کرد صورت به صورتم گذاشت و خوابید بهترین تبریک روز مادرو بهم گفت از اینکه بهم سر میزنید از همتون ممنونم عزیزم مادر داشتن یه نعمته ولی سعی کن زیاد برای مادرت دعا کنی مطمئن باش با اینکه پیشت نیست ولی هواتو داره و اونم بهت فکر میکنه....
-
تصادف
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 19:14
سلام دیروز تصادف کردم چیزیم نشد فقط عینکم شکست !!! اما بازم خدا رو شکر امتحانا شروع شده دلم میخواد هر چه زودتر تموم بشه سلاله جان من واسه تو همه مادرهای خوب دنیا دعا میکنم
-
بهونه
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 16:41
سلام دوستان این روزا بهونه گیر شده هر لحظه هوایی میشه مهرداد (نسل سوخته) گفت نفرین بر ما پدر و مادرا که... آره نفرین بر من که با انتخاب اشتباهم پسرم رو پاره تنم رو یه عمر بی پدر کردم چند روز پیش شنیدم بردنش زندان به جرم دزدی! دلم گرفته گریه هم دیگه درمون نمیشه اصلا انگار مرحم دل شکسته فقط... یه وقتایی دوست دارم برم...
-
تولد یک سالگی پسرم
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 20:05
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 23:12
این اولین عکس امیدوارم خوشتون بیاد راستی سلاله جون می بوسمت هزار تا
-
نظر سنجی
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 17:13
سلام خوووووووووبید گلها!!! اصلا میدونید چیه هرکی بیاد وبلاگ من گله و مهربون چون میدونه من چقدر نیاز دارم به بودنش!! دلخوشیم شده دیدن نظرهاتون میخوام یه نظر سنجی بزارم بگید عکسای پسرم رو بزارم تو وبلاگ یا نه ؟؟ نمیدونم شعر از کیه ولی به نظر من قشنگه از چشمهایم پاک کن اندوه عالم را بشکن طنین بغضهای گنگ و مبهم را امشب که...
-
عید شده
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 06:54
سلام دیره اما عیدوتون مبارک عیدی هاتونو خرج کردید تمام شد من که عیدی های بچمم خرج کردم یه آبم روش!!!! چیه چرا اینطوری نگاه می کنید کی عیدی های منو واسم نگه داشت که من حالا نگه دارم ؟؟ این اواخر خیال می کردم زندگی ماجرای خوبی نیست جیغ زدن یک نفر سرم خانم! این خداهم خدای خوبی نیست توی دفترچه غزلهایم حس و حال عجیبی قل می...
-
کارمند شدم!
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 19:04
سلام دوستان از اول هفته کارمند شدم نمی دونم حس خوبیه یا نه همیشه وقتی میرفتم تو اداره می دیدم یه نفر پشت کامپوتر نشسته میگفتم ایول بابا مفت می خوره می خوابه کلی هم حقوق می گیره !!! اما حالا وقتی از شش و نیم صبح باید بیدار بشم و تا سه بعد از ظهر مث ... کار کنم تازه می فهمم چه خبره امیدوارم طاقت بیارم به هر حال من مرد...
-
درد
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 14:25
دیشب مرتب داد می زدی "بابا" از دستت دلخورم آتیش به پیکر خستم می زنی؟ به چه گناهی؟ بس نیست خستگی هام؟ امروز دو تا دندون نیشت در اومده با تمام توانت گاز می گیری تا بتونی عمق بازوهامو حس کنی داد نمی زنم خودمو نگه می دارم شاید دیشب یه مرد میخواستی که باهاش درد دل کنی! خیلی بی انصافی یعنی من طاقت شنیدن درداتو...
-
درک
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 13:55
به من بگو نگو، نمی گویم، اما نگو نفهم، که من نمی توانم نفهمم، من می فهمم «دکتر شریعتی» فکر میکنم بی تفاوتی بهترین راه حل برای این روزهای منه هوا گرم شده اما من یخ شدم!!!
-
تنهایی
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1389 13:28
امروز با صاحب کارم دعوام شد دلم خیلی سوخت باید سکوت کنم باید ... امشب خیلی حس حس تنهایی بدی داشتم مث همیشه خونه بود و تاریکی میخوام گریه کنم اما میترسم محمد بیدار بشه رفتم زیر پتو داد میزدم از درون.. سردرگمم خیلی زیاد
-
سردرگم
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 12:42
سلام امتحانات و پروژه ها باعث شد دیر بیام خدا رو شکر خوب تموم شد بعضی از شبها تا صبح یه دستم پسرم بود و دست دیگم کتاب!!! چند وقته که یه حسی دارم یه حس تلخ از چی نمی دونم ؟! این روزا سردرگم تر از همیشم چیزی که فکر می کردم بودنش مایه آرامشم میشه حالا شده باعث فکراهای جور وا جورم.... یه وقتایی آدم حتی آرزو می کنه یه سری...
-
درس
پنجشنبه 16 دیماه سال 1389 14:49
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA درس خواندن چقدر دلگیر است در اتاقی که از تو خسته شده گوش دادن به تیک تاک زمان زل زدن به کتاب بسته شده
-
اسپند
سهشنبه 14 دیماه سال 1389 12:04
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت کی شود پیش روی تو اسپند شوم... من شکستم تا تو را عاشق کنم بعد من باران فقط آب است و بس هر که بعد از من سراغت را گرفت زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . .
-
ستاره چیدن!!!
شنبه 11 دیماه سال 1389 10:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA امشب بی اختیار یاد یه خاطره تلخ افتادم دلم نمی خواد منطقی باشم دلم می خواد حسود و بد جنس باشم وقتی سرت را بالا می گیری توی آسمون شب نگاهت به جای دیدن ماه به طرف ستاره ها کشیده می شود هزاران هزار ستاره کدامین ستاره به تو چشمک می زند ستاره ی کم نور یا ستاره ای پر فروغ دنبال...
-
یک زن!!!
سهشنبه 7 دیماه سال 1389 09:27
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA زنی را می شناسم من که در یک گوشه ی خانه میان شستن و پختن درون آشپزخانه سرود عشق می خواند نگاهش ساده و تنهاست صدایش خسته و محزون امیدش در ته فرداست زنی را می شناسم من که می گوید پشیمان است چرا دل را به او بسته کجا او لایق آنست ؟ زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه ولی از...
-
یک دختر
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 12:53
فریاد باران زده ی پیر دختری درون حیاط خلوت یک دادگستری «که خدایا چرا به کدامین گناه شوم دلیل بیاور که خودت هم مقصری!» تو فقط سایه ی یک مرد مبهمی که حال مرا از خودم بالا میاوری! اسم تو را درون خودم هی خط زدم وقتی که از بودن من رنج می بری هی آسمان و ریسمان را به هم می بافتی که ــ بازنده ای تنها به یک جرم: «دختری!»...
-
جغد
یکشنبه 14 آذرماه سال 1389 12:24
همه جا تاریکه پسرم خوابیده من مث جغدا بیدارم امشب اصلا خوابم نمی یاد شب از نیمه گذشته گوسفندا تموم شدن ولی خوابم نبرد... دلم گرفته است ب ه ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب می کشم چراغ های رابطه تاریکند... دنبال یه کسی گشتم که حرفامو گوش کنه دلم غصه داره انگار یه هم صحبت خوبی پیدا نمیشه وای یعنی امشب یه...
-
ستاره
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1389 10:28
امشب آسمون پر ستاره ست ستاره هاش مثله یه نقطه ان انگار یه نفر یه ظرف پر ستاره داشته و پاش گیر کرده به ماه و تمومه اونا ریختن روی آسمون شلخته همه جا پراکنده شدن باز فردا خورشید مجبوره همشون رو جمع کنه ...
-
بوسه
دوشنبه 8 آذرماه سال 1389 10:55
دوستان گفته بودن از طرف اونا پسرمو ببوسم به همین مناسبت یه شعر در مورد بوسه میزارم!!! بوسه یعنی وصل شیرین دولب ب وسه یعنی عشق در اعماق شب . بوسه یعنی مستی از مشروب عشق . بوسه یعنی آتش و گرمای تب . بوسه یعنی لذت از دلدادگی . لذت از شب لذت از دیوانگی . بوسه یعنی حس خوبه طعم عشق . طعمه شیرینی به رنگ سادگی . بوسه آغازی...
-
هرگز
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 18:41
من هرگز کسی رو نکشتم من هرگز کفش آبی نپوشیدم من هرگز تجدید نیاوردم من هرگز دوست پسر نداشتم من هرگز لباس خال خالی نپوشیدم من هرگز دماغم و عمل نکردم من هرگز تنهایی سفر نرفتم من هرگز سر کلاس ساکت نبودم من هرگز عاشق نبودم و در آخر من هرگز نگذاشته ام بازیچه دیگری بشم(مث عکس زیر)
-
باران
شنبه 6 آذرماه سال 1389 17:30
پسر گلم درسته این روزا مامان دلش گرفته است می دونم احساس می کنی دارم به زور بهت لبخند می زنم می فهمی بی حوصله باهات بازی می کنم اما بهت قول می دم زندگیمون رو خوب می سازم زیر بار فشار زندگی دارم کم می یارم چشمای توست که بهم قدرت می ده یه قدرت تمام نشدنی... زندگی قافیه ی باران است من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ...
-
دلم تنگه!
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 09:31
دلم خدا می خواد دلم عشق می خواد دلم یه آسمون ستاره میخواد دلم هوا می خواد دلم چیپس می خواد دلم قورباغه می خواد دلم شیرینی می خواد دلم عروسک می خواد دلم بچه زرافه می خواد دلم لواشک می خواد دلم روسری زرد می خواد دلم دامن پر چین می خواد دلم یه عینک جدید می خواد دلم یه شاخه گل می خواد د دلم یه انگشتر می خواد دلم بچگی می...
-
جوانی
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 13:00
امروز مث همیشه دوستم دیر کرده بود رفتم تو آلاچیق دانشگاه نشستم و چون هوا سرد بود یه شیر کاکائو داغ از کافه گرفتم تا با گرماش دستامو گرم کنم... همین طور که شیر کاکائو می خوردم اطراف الاچیق رو نگاه می کردم پر بود از شور. دختر و پسرای دانشگاه یه جوری با ذوق با هم دیگه حرف می زدن . بعضی با خنده های بلند و طولانی و بعضی هم...
-
خانواده
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 13:28
سلام دوستان (ببخشید دیر کردم ) نمی دونید وقتی نظراتتون رو می خونم چقدر شاد می شم این که یکی حرفامو گوش کنه بهم انرژی می ده گفتید از خونوادم بگم خانوادم تشکیل شده از سه خواهر و یک برادر که همشون ازدواج کردند خدا رو شکر موفق هستند و فقط خواهر کوچکم خونه است اونم کلاس ۱۳ سالشه و خیلی بچه ست اونها هم از ناراحتی من دلگیر...
-
خستگی
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 14:20
از تکرار هر روزه دلگیرم ن سبت به تخته سیاه و دانشگاه بی حوصلم از نق نق های پسرم واسه دندان در آوردن خستم از اینکه مث جغدا بیخواب شدم بیزارم شیشه من... شیشه ای می شکند یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست مادر می گوید شاید این رفع بلاست یک نفر زمزمه کرد باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد شیشه ی پنجره را زود شکست کاش امشب که...
-
ابهام
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 10:44
باتوکل برخدا وقدرتی که فرزندم بهم می ده هیچوقت به راهی که دارم میرم شک نکردم اما یه ابهامی تو وجودمه که بعضی وقتا دلم ازش میگیره ابهام اینکه فرزندم فردا می فهمه زندگیمو به پاش گذاشتمو باهام می مونه ابهام اینکه فردا روزی ازم نگیرنش ابهام اینکه می تونم همه نیازهاشو برطرف کنم ابهام اینکه می تونم یه جوری باشم که فردا بهم...
-
زیبایی چیست؟
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 10:29
این که هر روز با کوبیدن یه اثباب بازی تازه به سرم بیدارم می کنی یعنی زیبایی این که هر روز خیلی ساده و بی ادعا بهم لبخند می زنی یعنی زیبایی ین که تو دنیا جز تو دلم برای هیچکس پر نمی زنه یعنی زیبایی این که هیچوقت از اذیت هات دلخور نمی شم یعنی زیبایی ین که وقتی بالای جسد خرابکاری هات می ایستی بی اختیار خندم می گیره یعنی...
-
خلاصه زندگی ام
دوشنبه 17 آبانماه سال 1389 11:57
وقتی با هزارامید و آرزو ازدواج کردم هرگز فکر نمی کردم یه روزی طلاقنامه دستم باشه بر اثر یه اشتباه بزرگ با کسی ازدواج کردم که هیچ تعهد اخلاقی و شرعی به خانواده اش نداره مدتی به خاطرفرزندم صبر کردم اما هر روز وقیح تر از قبل میشد و دست آخر خودش و خانوادش برای طلاق اقدام کردند... من ماندم و بچه ای که جز من دراین دنیا کسی...